دانلود رمان به سبزی دستان تو برای pdf کامپیوتر و اندروید
دانلود رمان و کتاب های ایرانی
قسمتی از متن رمان به سبزی دستان تو :
به سبزی دستان تو
امکان نداره!!!!فکرشم نکنید،من حالیم نیست این چیزا اخه.
سعید با لبخند بجنسانه:راست میگه دیگه حاجی این تنها مجسمه ای که دیده تو میدون اونم سر کوچست... باز من ی
چیزی!! جنس خوب و بدو تشخیص میدم..
امیر علی با عصبانیت:چرت و پرت نگو توام تو این وضعیت، به سبزی دستا تو )رو به سمت حاجی که کلافه تو صندلیش تکون می
خوره:من با ریخته اینا مشکل دارم،پسر همسایمون از ایناست از شلوار قرمزش هم که بگذریم یک دری وری هایی
راجع به حس و فضا می گه ...
سعید:اون همیشه تو فضاست دانلود رمان به سبزی دستان تو...
حاجی:ولتون کنم ته صبح صغره کبرا میچینید...پدرش از هم رزمای من و پدرت بود تو شیمی صاحب نظر،خیلیا
دنبالشن حالا دارن با بچه اش تهدیدش می کنن؛ادم با نفوذیه نمی شه باهاش کل کل کرد....
_اما حاجی؟؟؟
http://www.tooptarinha.com/book/roman/5375-Download-Roman-Be-Sabzi-DastanTo.html
- ۹۵/۰۶/۲۵